اواسط سال ۸۴ به پلیس جزیره کیش خبر رسید که پسر جوانی در خانهاش با ضربات چاقو به قتل رسیده است. دقایقی بعد گروهی از ماموران پلیس خود را به محل وقوع جنایت رساندند و تحقیقات در این باره آغاز شد. مقتول پسری ۱۹ ساله بود که حدود ۲۴ ساعت از قتلش میگذشت. او از مدتها قبل بعنوان کارگر در جزیره مشغول به کار شده بود و در خانهای کارگری همراه با یکی از دوستانش زندگی میکرد، اما بعد از این حادثه دوستش ناپدید شده بود. هرچند هنوز به طور دقیق معلوم نبود که این قتل با چه انگیزهاس اتفاق افتاده، اما مفقود شدن دوست صمیمی مقتول فرضیه دست داشتن او در قتل را تقویت میکرد. به همین دلیل تلاشها برای دستگیری او بعنوان تنها مظنون این پرونده آغاز شد.
یک ماه عذاب وجدان
حدود یک ماه از وقوع این جنایت گذشته بود و پلیس نتوانسته بود ردی از مظنون پرونده به دست آورد تا اینکه او خودش نزد ماموران رفت و با اعتراف به قتل دوست صمیمیاش گفت که بخاطر عذاب وجدان خودش را تسلیم کرده است. پسر جوان که ۲۱ سال داشت در اعترافاتش گفت: ما دوست و هممحلی بودیم. از چند ماه قبل برای کار کردن به کیش آمدیم و در یک پروژه ساختمانی شاغل بودیم. خانهای کوچک هم اجاره کرده بودیم و دو نفری در آنجا زندگی میکردیم.
متهم ادامه داد: رابطه ما نزدیک و صمیمی بود و همه فکر میکردند ما برادریم؛ اما یک اتفاق کوچک همه چیز را خراب کرد. یک شب که از سرکار برگشته بودیم بر سر شستن لباسهای چرک با هم بگومگو کردیم و او حرفی به من زد که خیلی عصبانی شدم. در آن شراط یک چاقو برداشتم و از سر عصبانیت با آن چند ضربه به او زدم و وقتی به خودم آمدم کار از کار گذشته و دوست صمیمیام را به قتل رسانده بودم. نمیدانستم که باید چه کار کنم و همان شب از ترس از خانه فرار کردم و حدود یک ماه سرگردان بودم. در این مدت از کاری که کرده بودم عذاب وجدان داشتم و مدام به یاد دوستم بودم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم.
قصاص، تاوان جنایت
متهم به قتل در ادامه صحنه جنایت را بازسازی کرد و جزئیات بیشتری از آنچه که اتفاق افتاده بازگو کرد. در نهایت پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان هرمزگان فرستاده شد و متهم پای میز محاکمه قرار گرفت. در جلسه دادگاه اولیای دم برای متهم درخواست صدور حکم قصاص کردند و در ادامه او در جایگاه قرار گرفت و به دفاع از خود پرداخت. او گفت: هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که روزی بخاطر قتل نزدیکترین دوستم محاکمه شوم. آن شب هر دو نفر از سر کار برگشته بودیم و من خسته و گرسنه بودم. وقتی با هم بگومگو کردیم من یک لحظه از کوره در رفتم و در عصبانیت دوستم را زدم. به همین دلیل از اولیای دم میخواهم من را بخاطر جوانیام ببخشند. من ناخواسته مرتکب قتل شدم و حالا هم عذاب وجدان رهایم نمیکند.
با وجود درخواست متهم، اولیای دم برای مجازات متهم اصرار داشتند و در شرایطی که همه شواهد و مدارک علیه متهم بود، او به قصاص محکوم شد. این رای مدتی بعد نیز در دیوانعالی کشور تایید و همه چیز برای اجرای حکم آماده شد.
۱۹ سال انتظار
با وجود قطعی شدن حکم قصاص، اما اولیای دم عجلهای برای اجرای حکم نداشتند. آنها نه حکم را اجرا میکردند و نه حاضر به بخشش یا دریافت دیه بودند. در این شرایط بود که پسر جوان ۱۹ سال از عمرش را پشت میلههای زندان بندرعباس گذراند. چند روز قبل در شرایطی که گروهی از قضات دادگستری هرمزگان به سرپرستی مجتبی قهرمانی، رئیس کل دادگستری و قاضی الهام پوردهقان، معاون اجرای احکام مرکز این استان برای سرکشی به زندان بندرعباس رفته بودند در بررسی وضعیت زندانیان قدیمی با پرونده این زندانی مواجه شدند. او که ۲۱ سالگی زندانی شده بود حالا ۴۰ سال داشت و با ۱۹ سال حبس یکی از قدیمیترین زندانیان زندان بود. رئیس کل بعد از بررسی پرونده با اولیای دم تماس تلفنی گرفت و از آنها خواست بخاطر ایام اربعین حسینی قاتل را ببخشند. هرچند آنها حاضر به این کار نبودند، اما در نهایت اعلام کردند به عشق امام حسین (ع) حاضر به بخشش هستند. آنها روز بعد در دادگستری حاضر شده و رضایتنامه را امضا کردند و در نهایت یکی از قدیمیترین زندانیان، بعد از ۱۹ سال از قصاص نجات یافت و آزاد شد.